یکی از آنها مسئلهء حرمت غنا(موسیقی) است که در میان شیعه متواتر است.دستگاههای تبلیغاتی شیعهء فعلی که از توجیه و تفسیر منطقی و تحلیل تاریخی بسیاری از عقاید و احکام خاص شیعه عاجز است،در برابر انتقاد روشنفکران که چرا موسیقی که یک هنر عمیق و مؤثر است و می تواند بسیار مثبت هم باشد در شیعه حرام شده است،از پاسخ درمانده است زیرا نه در قرآن و نه در سنت،سندی در حرمت موسیقی نمی یابد،برخی برآیهء واجتنبوا قول الزور تکیه می کنند و قول زور را که به معنی حرف مفت است دلیل حرمت موسیقی در قرآن گرفته اند و نمی دانند که اساسا موسیقی صوت است نه قول!
اینها گوئی تنها تصنیف های چرندی را که مطرب ها به آواز می خوانند،موسیقی خیال کرده اند!یا موسیقی را جزو لهو و لعب شمرده اند در حالی که لعب،بازی های سرگرم کنندهء بی فایده است و لهو،هر عملی یا سخنی که وقت و انرژی را صرف می کند و هیچ چیز مثبتی تولید نمی کند،در حالی که برخی از انواع موسیقی مثل دیگر هنر ها(مثلا شعر)می تواند در خدمت ایمان و روح و علم و تربیت و تکامل و تلطیف احساس قرار گیرد و یک سمفونی عمیق از یک کتاب فلسفی یا اخلاقی اثربخش تر است.شنیدن سمفونی پنجم بتهوون که آن همه شکوه و اقتدار به انسان می بخشد حرام است و کشیدن تریاک - چون مسکر مایع نیست - حلال؟این چه جور فقهی است؟
از طرفی می پرسند پس چرا به خوش خواندن و حتی با آواز،آن هم در دستگاههای علمی مشخص و آهنگ های معین خواندن قرآن این همه تکیه دارید؟پس چرا در حرم امام رضا یک ارکستر کامل کنار گنبد طلا و منسوب به دربار سلطان ارض طوس!هر صبح و شام نقاره می زند؟از طرفی هیچ سند روشن و ملاک مسلمی از قرآن یا سنت یا عقل یا اجماع در حرمت موسیقی از نظر اسلام وجود ندارد و انتقاد روشنفکران که چرا یک هنر بشری حرام شود،بی جواب می ماند و از طرفی حرمت موسیقی در شیعه چنان مشهور و متواتر است که هیچ عالمی نمی تواند از آن تبعیت نکند و حکم به جواز بدهد و از طرفی به عقیدهء من،این تحریم،یکی از منطقی ترین و مترقی ترین احکام در فقه شیعه به شمار می آید و نشانهء آگاهی اجتماعی و توجه به همهء جریانات سیاسی و فرهنگی و فکری و حتی هنری ای که در جامعه علیه مردم می گذرد!
ادامه دارد...